۲۵ فروردین ، نولدت مبارک

ساخت وبلاگ

تولدت مبارک فرزندم

وقتی برای اولین بار پرستار تو را بغل من گذاشت ، دستان زیبا و تمیز و نرمت را درون دستان خودم گذاشتم و به انگشتان کوچکت نگاه می کردم ،

دستان من صاف سفید و ناخن هایم را کوتاه کرده بودم و انها را کاملا سوهان کشیده بودم که به تو آسیب نرسانم ، (، این اتفاق وقتی برادرت نوزاد بود و در بغل من بود رخ داده بود ، و صورتش را خراش انداخته بودم )، هنوز ناراحتم ،

موهایت مثل موهای خودم مشکی بود می درخشید و از زیر کلاه پارچه ای بیرون زده بود ،

پوست. دستم صاف بود

اما امروز وقتی دستانت را در دستم گرفتم چروک های بی شماری روی دستم بود و خال های قهوه ای رنگ دستم، توجه من راجلب کرد ،

و بعد تو دستان مرا در دست گرفتی و من در دلم این شعر را خواندم

دستم بگرفت و پا به پا برود ،

و حالا تو دست مرا در دست گرفتی و به خواندن شعر مادر ادامه دادی

وبلند خواندی

پس هستی من زهستی توست

تا هستم و هست دارمت دوست ،

تولدت مبارک پسرم

دلتنگی...
ما را در سایت دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : homaesbati88 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 0:15