وقتی بچه بودم کنار صحبت مادران می نشستم فکر می کردم شب بیداری فقط برای مادران شیر ده است .
کم کم بزرگ شدم داستان برام فرق کرد ،
اول پرستاران و پزشکان را شب کار دیدم ، بعد وقتی صدای هواپیما ها را در شب می شنیدم انها را هم جزء شب کاران گذاشتم ، و با پیشترفت تکنولوژی ، شب کاران روز به روز زیادتر می شوند ، ومی توانم بگویم شهرم تهران شب و روز ندارد
واما الان خودم باید ۴ صبح ماشین لباسشویی را روشن کنم چون ۵ صبح آب ندارم ،
آب را به اندازه مصرف کنیم این یک واقعیت است .
پدرم می کفت ما حریف مردم نمی شویم
باید شب کار کنیم در تاریکی و سکوت
دلتنگی...برچسب : نویسنده : homaesbati88 بازدید : 73