اولین معلم زندگی من

ساخت وبلاگ
مدتی است  که نمی توانستم بنویسم چون به دنبال جوهر خود نویسم بودم   پدر همیشه می گفت با خودکاربنویسی خوش خط می شوی، و معلم های شما از اینکه ورقه خوش خط را می بیند خوشحال میشوند . اما هر چه گشتم نه تنها جوهر برای خودنویسم پیدا نکردم بلکه خودکار خوب هم ندیدم تصمیم گرفتم به سراغ کیبورد بیایم و چند خطی بنویسیم اما خط من این نیست الان ماشین است که می نویسید نه من .

 رادیو را روشن کردم  از مقام معلم میگفت  و چه و چه که خودتان می دانید 

به فکر فرو رفتم  راستی اولین معلم من چه کسی بود به یاد معلم کلاس اولم افتادم  من در مدرسه ماندانا خیابان کرمان درس می خواندم به یاد دارم  معلم من موهای زیبای  فرفری داشت  و تا روی شانه هایش کشیده شده بود.

گفتم او اولین معلم من بود.خانم معلمی که به من حروف الفبا را یاد داده بود آیا  می تواند اولین معلم من باشد ؟

وقتی به خانه  پدری رفتم .؟ اولین معلم خودم را پیدا کردم . مادرم اولین کسی بود که مرا در آغوش گرفت و مکیدن را به من اموخت و بعد لبخند زد ،و به پدر گفت:  ببین داره شیر می خوره . بله ،اولین معلم من مادر م بود، که به من اموختن چگونه معلمی باشم . پدرم مادرم روحتان شاد باشه ای بزرگترین معلم زندگی من 

 

دلتنگی...
ما را در سایت دلتنگی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : homaesbati88 بازدید : 122 تاريخ : دوشنبه 30 ارديبهشت 1398 ساعت: 19:32