بشقاب گل سرخی

بی بی یک جعبه چوبی خیلی زیبا رو ی طاقچه اتاقش بود که به ان مجری می گفتند.( مجری جعبه مخصوص نگهداری لوازم شخصی)

بی بی خرامان خرامان از پله های آشپزخونه اومد توی اتاق و بشقاب های گل سرخی را از توی مجری بیرون اورد و رفت توی اشپزخونه 

بوی شیر برنج تمام خونه را بر داشته بود با بی بی کنار دیگ مسی پشت سیاه ایستادم و به حرکات زیبای دست بی بی نگاه می کردم 

ملاقه مسی را برد داخل دیگ و بشقاب گل سرخی گود را پر از شیر برنج کرد و داد به نفر کنار دستی اش 

بشقاب های پر از شیر برنج کنار دیگ جرقه زدند و ما  ان ها را تما شا می کردیم  و "به به " چه عطری چه بویی 

اون روز بچه های بی بی می خواستند بیایند خونه اش   و بی بی هم تدارک دیده بود       شیر برنج 

هر غذایی داشتند  شیر برنج هم باید روی سفره باشد  بشقاب گل سرخی 

ناهار که فسنجون بود نوش جان کردیم و بعد بابا کاسه شیره توت را روی بشقاب شیربرنج که مخصوص خودش بود غلتاند و شرو ع به خوردن کرد و به بقیه تعارف کرد 

رسم براین بود که اول صاحب خونه بسم الله را بگه و بعد بقیه شروع به خوردن کنند 

عطر گل سرخی که روی بشقاب ها نقش بسته بود تمام فضای خونه را پر کرده بود و شادابی خاصی به خونه داده بود 

چه نقش زیبایی شیره توت روی شیر برنج ایجاد کرده بود  کدامین نقاش می توانست چنین اثری خلق کند ؟

حالا موقع شستن بشقاب های گل سرخی شده بود  ان قدر شیر برنج محکم به لبه های بشقاب چشبیده بود که شستن ان خیلی سخت بود     پر از سر شیر 

یاد اون روز ها و اون شیر ها و اون بشقاب های گل سرخی و سفره های پارچه ای و دیگ مسی پشت سیاه و ملاقه مسی بخیر  روزهایی که خبر از پلاستیک نبود زندگی سالم و غذای سالم  وهر کسی مسئول غذای خودش بود 

وقتی دیشب قابلمه استیلی که در ان شیر برنج پخته بودم می شستم به یاد ان شیر برنج ها افتاد م که چه سخت بود تمیز کردن بشقاب های گل سرخی   و

کسی بشقاب را بر نمی گرداند تا نگاه به مارک کند  چون گل سرخ از ان ما بود 

بشقاب های گل سرخی همیشه عطرش در داخل خونه بی بی می پیچید