دلتنگی

متن مرتبط با «زندگی» در سایت دلتنگی نوشته شده است

نفت ، آسایش زندگی

  • یکی بود یکی نبود های زندگیامروز برویم به خونه آجر بهمنی قرمز رنگ ، و سر بزنم به گوشه ، گوشه اون خونهزندگی ها نیمی نفتی و نیمی ذغالی شده بود و یواش ،یواش وسایل خونه تعییر کرد ، که حالا به نفت بیشتری در خانه نیاز داشتیم ،وسایل نفتی کنار هم قرار گرفتند که هر کدام برای خدمت رسانی به صاحب خانه نیاز به نفت داشتند تا خودی نشان بدهند که ما آمده ایم ،القصهوسایلی که تشنه نفت بودند عبارت بود از :چراغ گرد سوز ( برای روشنایی) که اولین بود ،سمارور نفتی ، چراغ والر ، چراغ سه فیتلیه ای ، چراغ پریموس ، چراغ علاالدین ،( بخاری )اکثر خانه ها به این وسایل مهیا شده بودند و نیاز به نفت از قبل بیشتر شد ه بود ،برای خرید نفت می رفتیم شعبه نفت فروشی که در هر محله ای چندین شعبه داشت ،هر روز صبح با پیت نفت ( جنس آن از حلبی بود ) می رفتی شعبه نفت، که بستگی به ظرفیت پیت نفت شما ، نفت تهیه می کردی .(از پلاستیک خبری نبود )آنچنان شد، که هر خانه ای برای دخیره نفت خود یک بشکه نفت خرید ، که انتهای ان یک شیر داشت .بشکه نفت خونه آجر بهمنی قرمز در حیاط خلوت خونه بر روی یک چهار پایه آهنی قرار داشت که پیت نفت حلبی زیر شیر آن بود . مامان جان هر روز صبح اول وقت کارش نفت ریختن داخل وسایل نفتی بود .ایشان که صاحب سفره دوازده نفری بود و باید کار ها را زود سرو سامان بدهد ، شیر شبکه نفت را باز می کرد داخل پیت کوچک که به تواند حمل کند و وسایل را از نفت سیراب کند ، بر اثر شدت کار او فراموش می کرد شیر بشکه نفت را ببندد ، و نفت نازنین وارد چاه حیاط خلوت می شد .اینجا بود که باید خیلی در مصرف و نگهداری نفت دقت می کردی.وچه بسیار بچه ها که شیر بشکه نفت را اشتباه با شیر اب می گرفتند و نفت می خوردند .دوره گرد های نفت فروش بودند ، که ا, ...ادامه مطلب

  • صدای زندگی

  • تنها صدایی که می شنوم صدای قلبم است ., ...ادامه مطلب

  • آب ، زندگی ، آرامش ، آسایش

  • آنون وقتا می گفتند بالا دستی ها کمتر آب مصرف کنید به پایین دستیها برسه ، اما الان باید گفت ، طبقه پاینی ها شیر آب را کمتر باز کنید ، آب به طبقه بالا برسه . واقعا اّ ب از سر چشمه گل الوده ، اینا حرفه ؟ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • امید زندگی

  • هر روز نهال امیدم را اب یاری میکنم.و برای قد کشیدن ان کوشش سبز باشی امیدم , ...ادامه مطلب

  • اولین معلم زندگی من

  • مدتی است  که نمی توانستم بنویسم چون به دنبال جوهر خود نویسم بودم   پدر همیشه می گفت با خودکاربنویسی خوش خط می شوی، و معلم های شما از اینکه ورقه خوش خط را می بیند خوشحال میشوند . اما هر چه گشتم نه تنها, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها